قطعنامه
ویکتور خارا
برگردان: رضا اسپیلی
برای عشقم به آواز نیست که ترانه میخوانم
یا برای به رخ کشیدنِ صدایم
نه! من آواز میخوانم که با گیتار صادقم
حرفهایم را بزنم
گیتاری که قلبش از جنس زمین است
و همچون کبوتران بر فراز آسمان بال میگشاید
ترانهی من به دلپذیریِ آب مقدس
دلاوران و شهیدان را تعمید میدهد
پس ترانهی من به گفتهی ویولتا پارا هدف یافته است
آری گیتار من کارگری است شادمان
که چون بهار عطر میپراکند
گیتار من برای جانیان نیست
آزمندان پول و قدرت
بلکه برای مردمی است که کار میکنند
تا آینده گل دهد
چراکه زمانی یک ترانه معنی میدهد
که قلبش به توانمندی به تپش افتد
و مردمی آن را به ترنم آورند
که تا واپسین دم نیز آن را میسرایند
ترانهی خودشان را.
برای مدیحهسرایی نیست که آواز میخوانم
یا برای به گریه واداشتن بیگانگان
من برای دوردستترین نقطهی سرزمینم میخوانم
که گرچه محروم است اما ژرفایش را پایانی نیست
در زمینی که رویَش آغاز میکنیم
در زمینی که رویش به پایان میرسیم
ترانههای شجاعانه زایش را به آوازی
هماره نوپدید حوالت میدهند.