
به باد
میثم رواییدیلمی
به باد
گفتنِ یک حرف
حرفی نگفته را
بر صفحه میگذارد
بر صفحه باد
(گفتنِ یک حرف)
هر حرف را از صفحه میروبد
و صفحه
صفحهیِ خالی
میراثِ گفتنِ حرفی به باد
میراثِ تاریکِ جنون است.
بر صفحه تا بپیچد باد
بر رویِ میزِ من سپیدیِ دفتر
گشوده میماند.
گشوده میماند
در
اتاق
تاریک و گود میشود
و باد
حرفی نگفته را
در حفره زوزه میکشد.