rouZGar.com
مقوله‌ها نام‌ها فهرست برگزیده‌ها

برگزیده‌ها

< بازگشت

انقلاب فرانسه و ما کتاب

دانیل گِرَن - ترجمه‌ی رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان کتاب

مارکی دُ ساد - ترجمه‌ی رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان ـ برنامه‌ی چهارم و پایانی کتاب صوتی

مارکی دُ ساد
ترجمه و صدای: رضا اسپیلی

دفترِ فرنگ معرفی کتاب

مجله‌ی معرفی فیلم‌ها، رمان‌ها، کتاب‌ها، مقاله‌ها و… منتشر شده در فرانسه

رضا اسپیلی

فاشیسم و بنگاه‌های کلان اقتصادی کتاب

دانیل گِرَن - ترجمه‌ی رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان ـ برنامه‌ی سوم کتاب صوتی

مارکی دُ ساد
ترجمه و صدای: رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان ـ برنامه‌ی دوم کتاب صوتی

مارکی دُ ساد
ترجمه و صدای: رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان ـ برنامه‌ی نخست کتاب صوتی

مارکی دُ ساد
ترجمه و صدای: رضا اسپیلی

جنبش جلیقه‌زردها در فرانسه ویدیو

ویدئویی نیم‌ساعته‌ در مورد شرایط شکل‌گیری و مطالبات جلیقه‌زردها

رضا اسپیلی

این دنیای درهم برهم و دیوانه مقاله

ادواردو گالئانو - برگردان: رضا اسپیلی

بوئنوس آیرس سرریز می‌کند. وقتی می‌گرید. در بازگشت زیر باران، همان‌طور گام برمی‌داشتم که در راه آمدن. در راه کسی ماهی می‌گرفت. نه از رود ریو د لاپلاتا، وسط خیابان. قلابش چندین هزار کیلومتر طول داشت. چنگک قلاب به کف دستم گیر کرد. هنوز جای زخمش تازه است. توی یک بار جشن تولد می‌گرفتیم و تا دمدمای صبح آنجا گرفتار ماندیم. پشت چراغ خیابان کوردوبا، سرم را بالا آوردم تا آب نوازشم کند. چه باشکوه!
بوئنوس آیرس، شهر ـ ذهن

بایگانی

یک عاشقانه‌ى غمگین

علی صادقی

تو را دوست مى‌دارم
و این غمگین‌ام مى‌کند

لابه‌لاى انگشتان سبز چنار
ریشه مى‌دواند عشق
باد سرد زمان
زورق زمینى‌اش را
به سمت دیگر خورشید مى‌راند
و این غمگین‌ام مى‌کند

از میان نفس‌هاى‌ات
نگاه مى‌کنى
چشمان‌ات آرام
بیدار مى‌شوند
و پا مى‌گذارى بى‌صدا
بر گل‌هاى خاموش قالى
و این غمگین‌ام مى‌کند

لب‌هاى‌ات را مى‌بوسم
طعم گس زندگى را
در انتهاى شیرین بوسه‌ات
بازمى‌یابم
و با چشمان نیم‌بسته
مى‌چشم آرام و پرهراس
و این غمگین‌ام مى‌کند

شعر مى‌خوانى و مى‌خندى
من تکیه مى‌کنم
بر صداى کودکانه‌ات
و هم‌بازى‌ات مى‌شوم
در خاطرات دور
و این غمگین‌ام مى‌کند

جیغ شادمانه‌ى پرستوها
در صبح پرطراوت بهارى
آسمان غم‌زده را پر مى‌کند
تو گوش مى‌سپارى در سکوت
و این غمگین‌ام مى‌کند

از پنجره چشم مى‌دوزى
به کوچه‌ى بهت‌زده
باد مى‌آید
و رهگذران شتاب‌زده را مى‌برد
گاه هوا آفتابى‌ست
و دخترکان شاد پرصدا
در راه بازگشت از مدرسه
چشمان‌ات را پر مى‌کنند
و این غمگین‌ام مى‌کند

بر صورت‌ام خیره مى‌شوى
و خاطرات دور و نزدیک را
در شیارهاى تاریک چهره‌ام
باز مى‌جویى
و بر تارهاى سپید موهاى‌ام
دل مى‌سوزانى
و این غمگین‌ام مى‌کند

به سفر مى‌روم
تو بوسه‌ى خداحافظى را
مکرر مى‌کنى
و در تصویرى که از هم ساخته‌ایم
مکرر مى‌شویم
و این غمگین‌ام مى‌کند

پرنده بال مى‌گشاید
در سکوت
باد کهن‌سال
در پرهاى سردش
لانه مى‌سازد
و این غمگین‌ام مى‌کند

۱۳۸۹/۰۷/۰۶ :تاریخ انتشار
© 2019 rouZGar.com | .نقل مطالب، با "ذکر ماخذ" مجاز است

© 2024 rouZGar.com | کلیه حقوق محفوظ است. | شرایط استفاده ©
Designed & Developed by: awaweb