rouZGar.com
مقوله‌ها نام‌ها فهرست برگزیده‌ها

برگزیده‌ها

< بازگشت

انقلاب فرانسه و ما کتاب

دانیل گِرَن - ترجمه‌ی رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان کتاب

مارکی دُ ساد - ترجمه‌ی رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان ـ برنامه‌ی چهارم و پایانی کتاب صوتی

مارکی دُ ساد
ترجمه و صدای: رضا اسپیلی

دفترِ فرنگ معرفی کتاب

مجله‌ی معرفی فیلم‌ها، رمان‌ها، کتاب‌ها، مقاله‌ها و… منتشر شده در فرانسه

رضا اسپیلی

فاشیسم و بنگاه‌های کلان اقتصادی کتاب

دانیل گِرَن - ترجمه‌ی رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان ـ برنامه‌ی سوم کتاب صوتی

مارکی دُ ساد
ترجمه و صدای: رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان ـ برنامه‌ی دوم کتاب صوتی

مارکی دُ ساد
ترجمه و صدای: رضا اسپیلی

نظری درباره‌ی رمان ـ برنامه‌ی نخست کتاب صوتی

مارکی دُ ساد
ترجمه و صدای: رضا اسپیلی

جنبش جلیقه‌زردها در فرانسه ویدیو

ویدئویی نیم‌ساعته‌ در مورد شرایط شکل‌گیری و مطالبات جلیقه‌زردها

رضا اسپیلی

این دنیای درهم برهم و دیوانه مقاله

ادواردو گالئانو - برگردان: رضا اسپیلی

برای مدیحه‌سرایی نیست که آواز می‌خوانم/ یا برای به گریه واداشتن بیگانگان/ من برای دوردست‌ترین نقطه‌ی سرزمین‌ام می‌خوانم/ که گرچه محروم است اما ژرفای‌اش را پایانی نیست/ در زمینی که روی‌اش آغاز می‌کنیم/ در زمینی که روی‌اش به پایان می‌رسیم/ ترانه‌های شجاعانه زایش را به آوازی/ هماره نوپدید حوالت می‌دهند.
ویژه‌نامه‌ی موسیقی عصیان

بایگانی

شش شعر از شیرکو بی‌کس

برگردان: مریوان حلبچه‌یی

پند

چیزهای بسیاری هستند

که می‌پوسند،

فراموش می‌شوند و

می‌میرند

مثل: تاج و عصای مرصع و تخت پادشاهان!

چیزهای بسیاری هم هستند

که نه می‌پوسند

نه فراموش می‌شوند

و نه می‌میرند

مثل: کلاه و عصا و کفش‌های «چارلی چاپلین».

 

نوشتن

آسمان همیشه رگبار را نمی‌نویسد

باران همیشه رودخانه را

آب همیشه باغ را

و من نیز شعر را!

 

پنهان کردن

در برابر چشمان آسمان     ابر را

در برابر چشمان ابر     باد را

در برابر چشمان باران    خاک را دزدیدند

و در خاک نیز

چشمانی را پنهان کردند

که دزدها را دیده‌بودند

 

در این‌جا

تبعیدگاه به تبعیدگاه

سال به سال

تار به تار

موهای پراحساس شهرمان

                               موهای وفا

بر پیاده‌روهای سیمانی غربت فرومی‌ریزد

چه فاجعه‌ئی‌ست برادر!

    ما به سوی:

                 «عریانی روح» گام برمی‌داریم!

 

در سرزمین من

در سرزمین من،

روزنامه لال به دنیا می‌آید،

رادیو کر

و تلویزیون کور…

و کسانی را که در سرزمین من خواستار سالم زاده شدن این همه باشند،

لال می‌کنند، می‌کشند،

کر می‌کنند، می‌کشند

کور می‌کنند، می‌کشند…

در سرزمین من!

آه ای سرزمین من!

 

غم

صبح به خیر برف همراه

برای تنهایی من چه آورده‌ای؟

                                   (غمی سپید)

ظهر به خیر قطره‌ی باران

برای تنهایی من چه آورده‌ای؟

                                    (اندوهی خیس)

عصر به خیر باد بی‌پناه

برای تنهایی من چه آورده‌ای؟

                                   (غصه‌ئی پرسوز)

شب به خیر پرنده‌ی تاریکی

برای تنهایی من چه آورده‌ای؟

(رویائی که

نه برف را در آن خواب است

نه باران،

          نه باد،

                 نه تنهایی

                            و نه چشمان شاعر!)


پی‌نوشت
۱. این شعرها پیش‌تر در ماه‌نامه‌ی نقدنو، سال اول، شماره‌ی ۶، اردیبهشت و خرداد ۸۴ چاپ شده‌است.

۱۳۹۰/۰۴/۲۲ :تاریخ انتشار
© 2019 rouZGar.com | .نقل مطالب، با "ذکر ماخذ" مجاز است

© 2024 rouZGar.com | کلیه حقوق محفوظ است. | شرایط استفاده ©
Designed & Developed by: awaweb