به زخمِ پوست
میثم رواییدیلمی
از خود، و دیگران، میپرسند: «بهراستی در زیرِ پوستِ جامعه چه میگذرد؟»
در پوست
چیست
زیر
به زیرِ پوستم وقتی
فریادِ عقربی از وقت میچکد
و وقتِ غاشیه،
تبعید ام
به زخمِ پوست میکند؟
و پوست
ــ در وهمِ خود: «جامع» ــ
تا زیرِ خویش را
آیا
در خویش میبیند
فریادِ وقت
آخر میشود.
سکوتِ مار
معنایِ جمع را
در یکه میبلعد
و پوست،
این «فراق»،
از وحشتی عجیب
خود وحشتی عجیب میشود.
بهمن ۱۳۹۶