
شعر تازه
حسن پایدار
دیروز، او و من
امروز، من و تو
و فردا…
وقتی پدران ما رویاهایشان را میبافتند
قرنها تکرار میشد
آغازی، اما پایانش به ابدیت
وقتی پدران ما رویاهایشان را میبافتند
خورشید غروب میکرد
فقط چند ستاره، فقط چند ستاره در آسمان
وقتی پدران ما از رویاهایشان طنابی بافته میشد برای دار فرزندانشان.