rouZGar.com
مقوله‌ها نام‌ها فهرست برگزیده‌ها

برگزیده‌ها

هزاره‌یی می‌رود، هزاره‌ی دیگری می‌آید. زمان محدوده‌یی را که برایش ساخته‌ایم تا بپنداریم که تحت فرمان ماست به سخره می‌گیرد، اما همه این مرز را خوش می‌دارند و از آن در هراس‌اند. فرصت مناسبی است که سخنرانان با کلام آتشین از سرنوشت بشر بگویند و پیام‌آوران غضب خداوند پایان جهان و متلاشی شدن همه‌چیز را اعلام کنند، اما زمان با دهان دوخته، در جاودانگی و راز و رمز راه می‌پیماید.
این دنیای درهم برهم و دیوانه

بایگانی

ابزارها:

دو شعر از حسن پایدار

حسن پایدار

غربت

تنهایی‌ام را بر کدامین دشنه‌ی خونین باید
                                                   بیابم
و بر کدامین غربت
                         مرگ را؟

من مذاب گدازه‌ی موج‌های طغیان ام
رویایم را بر غنچه‌ی خانه‌ی مردگان دفن کردم
قلبم را می‌گشایم به اندازه‌ی صحنه‌ی فریادم
بر بستر صلیب خدایان
                سدی است بر صحنه‌ی نهایت مغلوب
در کشاکش جویبار نور
من بالم را می‌گشایم از کران تا کران فلات
در غربتِ غربت در تیررس ام
آیا بر کدامین واحد معیار پل
                                  خاکسترم را گذری است؟
در کدامین تصادم، در مواج خونین اقیانوس فریاد
بر نیزه‌ی عشق خواهم رفت؟
مادرم، حسرتم را در کدامین غربت
                                         و در کدامین جویبار خونین باید جست‌وجو کند؟

۶۵/۴/۱۴

 

بر در ایستاده‌ام
نه زنگی و نه سنگی
زوزه‌های هراس می‌پیچد
در وحشت شبی طولانی
دیوارها بلند است و
 در
     همچنان بر پا ایستاده
تاب توان را گرفته
و انسان
           تنها
بر آستان مرگ
در انتظار بنشسته

۸۵/۱/۲۷

۱۳۹۰/۰۱/۰۸ :تاریخ انتشار
© 2019 rouZGar.com | .نقل مطالب، با "ذکر ماخذ" مجاز است

© 2023 rouZGar.com | کلیه حقوق محفوظ است. | شرایط استفاده ©
Designed & Developed by: awaweb