نامههای پارسی
برنامهیی به تهیهکنندگی رضا اسپیلی در رادیو آگورا، نانتر؛ خوانش شعر ایرانی، اجرا به دو زبان فارسی و فرانسوی
رضا اسپیلی
برنامهی بیستم: «تاول ۷» از نصرت رحمانی
موسیقی: فیلیپ گلَس، «نماهای بیرونی»
نصرت رحمانی (۱۳۰۸ـ۱۳۷۹) شاعر شهر است، شاعر تهران. زندگی در پایتخت با همهی گمشدگیها، تنهاییها و اغتشاشهایش در شعرهای او حضور دارد. دقیقتر بگویم او شاعر پایینشهر تهران است، شاعر «شهرنو» و میکدهها، مردمان مفلوک و محروم و بیفردای تهران. او از نخستین شاعران نسل خود است که واژههایی را که مردم کوچه و خیابان در زبان روزمرهشان استفاده میکنند وارد شعرهایش کرده است. شعرهایش را که میخوانیم زودی حس میکنیم که چیزی از زندگی روزمرهی خودمان را میبینیم. او دربارهی شعر و شاعری میگوید: «شعر یا شعر است، یا نیست. دنیای شعر و شاعری چون دنیای ورزشی نیست که به شعر درجهیک، نشان طلا، به شعر درجهدو، نشان نقره و به شعر درجهسه، نشان برنز بدهند. شعر درجه نمیشناسد، داور شعر یک شاعر بازنشسته چون مربی ورزش نیست. داور شعر حتا منتقدان و شعرشناسان نمیتوانند باشند. داور شعر یک ملت است، نسل پشت نسل!» او همچنین میگوید که آدم باید خیلی با خودش و اطرافش غیرصمیمی باشد که در چنین دورانی خصیصهی سیاسی بودن را از کارش کنار بگذارد (نقل به مضمون). نصرت رحمانی حتا در میان شاعران بزرگ همروزگارش شاعری یگانه به شمار میرود. او در نوشتههایش واقعیت تلخ و سیاه زندگی را به تصویر میکشد و چه بسا به همین خاطر است که شعرهایش جدی و تکاندهندهاند. شعر نصرت به قول ما ایرانیها شعر سینهسوختهها است، دردمندانی که فلاکت وضیعت بشری را نشانمان میدهند، چنان فلاکتبار که قلبمان را میسوزاند.
برنامهی نوزدهم: «تاول ۶» از نصرت رحمانی
موسیقی: فیلیپ گلَس، «نماهای بیرونی»
نصرت رحمانی (۱۳۰۸ـ۱۳۷۹) شاعر شهر است، شاعر تهران. زندگی در پایتخت با همهی گمشدگیها، تنهاییها و اغتشاشهایش در شعرهای او حضور دارد. دقیقتر بگویم او شاعر پایینشهر تهران است، شاعر «شهرنو» و میکدهها، مردمان مفلوک و محروم و بیفردای تهران. او از نخستین شاعران نسل خود است که واژههایی را که مردم کوچه و خیابان در زبان روزمرهشان استفاده میکنند وارد شعرهایش کرده است. شعرهایش را که میخوانیم زودی حس میکنیم که چیزی از زندگی روزمرهی خودمان را میبینیم. او دربارهی شعر و شاعری میگوید: «شعر یا شعر است، یا نیست. دنیای شعر و شاعری چون دنیای ورزشی نیست که به شعر درجهیک، نشان طلا، به شعر درجهدو، نشان نقره و به شعر درجهسه، نشان برنز بدهند. شعر درجه نمیشناسد، داور شعر یک شاعر بازنشسته چون مربی ورزش نیست. داور شعر حتا منتقدان و شعرشناسان نمیتوانند باشند. داور شعر یک ملت است، نسل پشت نسل!» او همچنین میگوید که آدم باید خیلی با خودش و اطرافش غیرصمیمی باشد که در چنین دورانی خصیصهی سیاسی بودن را از کارش کنار بگذارد (نقل به مضمون). نصرت رحمانی حتا در میان شاعران بزرگ همروزگارش شاعری یگانه به شمار میرود. او در نوشتههایش واقعیت تلخ و سیاه زندگی را به تصویر میکشد و چه بسا به همین خاطر است که شعرهایش جدی و تکاندهندهاند. شعر نصرت به قول ما ایرانیها شعر سینهسوختهها است، دردمندانی که فلاکت وضیعت بشری را نشانمان میدهند، چنان فلاکتبار که قلبمان را میسوزاند.
برنامهی هجدهم: «تاول ۵» از نصرت رحمانی
موسیقی: فیلیپ گلَس، «نماهای بیرونی»
نصرت رحمانی (۱۳۰۸ـ۱۳۷۹) شاعر شهر است، شاعر تهران. زندگی در پایتخت با همهی گمشدگیها، تنهاییها و اغتشاشهایش در شعرهای او حضور دارد. دقیقتر بگویم او شاعر پایینشهر تهران است، شاعر «شهرنو» و میکدهها، مردمان مفلوک و محروم و بیفردای تهران. او از نخستین شاعران نسل خود است که واژههایی را که مردم کوچه و خیابان در زبان روزمرهشان استفاده میکنند وارد شعرهایش کرده است. شعرهایش را که میخوانیم زودی حس میکنیم که چیزی از زندگی روزمرهی خودمان را میبینیم. او دربارهی شعر و شاعری میگوید: «شعر یا شعر است، یا نیست. دنیای شعر و شاعری چون دنیای ورزشی نیست که به شعر درجهیک، نشان طلا، به شعر درجهدو، نشان نقره و به شعر درجهسه، نشان برنز بدهند. شعر درجه نمیشناسد، داور شعر یک شاعر بازنشسته چون مربی ورزش نیست. داور شعر حتا منتقدان و شعرشناسان نمیتوانند باشند. داور شعر یک ملت است، نسل پشت نسل!» او همچنین میگوید که آدم باید خیلی با خودش و اطرافش غیرصمیمی باشد که در چنین دورانی خصیصهی سیاسی بودن را از کارش کنار بگذارد (نقل به مضمون). نصرت رحمانی حتا در میان شاعران بزرگ همروزگارش شاعری یگانه به شمار میرود. او در نوشتههایش واقعیت تلخ و سیاه زندگی را به تصویر میکشد و چه بسا به همین خاطر است که شعرهایش جدی و تکاندهندهاند. شعر نصرت به قول ما ایرانیها شعر سینهسوختهها است، دردمندانی که فلاکت وضیعت بشری را نشانمان میدهند، چنان فلاکتبار که قلبمان را میسوزاند.
برنامهی هفدهم: «تاول ۴» از نصرت رحمانی
موسیقی: فیلیپ گلَس، «نماهای بیرونی»
نصرت رحمانی (۱۳۰۸ـ۱۳۷۹) شاعر شهر است، شاعر تهران. زندگی در پایتخت با همهی گمشدگیها، تنهاییها و اغتشاشهایش در شعرهای او حضور دارد. دقیقتر بگویم او شاعر پایینشهر تهران است، شاعر «شهرنو» و میکدهها، مردمان مفلوک و محروم و بیفردای تهران. او از نخستین شاعران نسل خود است که واژههایی را که مردم کوچه و خیابان در زبان روزمرهشان استفاده میکنند وارد شعرهایش کرده است. شعرهایش را که میخوانیم زودی حس میکنیم که چیزی از زندگی روزمرهی خودمان را میبینیم. او دربارهی شعر و شاعری میگوید: «شعر یا شعر است، یا نیست. دنیای شعر و شاعری چون دنیای ورزشی نیست که به شعر درجهیک، نشان طلا، به شعر درجهدو، نشان نقره و به شعر درجهسه، نشان برنز بدهند. شعر درجه نمیشناسد، داور شعر یک شاعر بازنشسته چون مربی ورزش نیست. داور شعر حتا منتقدان و شعرشناسان نمیتوانند باشند. داور شعر یک ملت است، نسل پشت نسل!» او همچنین میگوید که آدم باید خیلی با خودش و اطرافش غیرصمیمی باشد که در چنین دورانی خصیصهی سیاسی بودن را از کارش کنار بگذارد (نقل به مضمون). نصرت رحمانی حتا در میان شاعران بزرگ همروزگارش شاعری یگانه به شمار میرود. او در نوشتههایش واقعیت تلخ و سیاه زندگی را به تصویر میکشد و چه بسا به همین خاطر است که شعرهایش جدی و تکاندهندهاند. شعر نصرت به قول ما ایرانیها شعر سینهسوختهها است، دردمندانی که فلاکت وضیعت بشری را نشانمان میدهند، چنان فلاکتبار که قلبمان را میسوزاند.
برنامهی شانزدهم: «تاول ۳» از نصرت رحمانی
موسیقی: فیلیپ گلَس، «نماهای بیرونی»
نصرت رحمانی (۱۳۰۸ـ۱۳۷۹) شاعر شهر است، شاعر تهران. زندگی در پایتخت با همهی گمشدگیها، تنهاییها و اغتشاشهایش در شعرهای او حضور دارد. دقیقتر بگویم او شاعر پایینشهر تهران است، شاعر «شهرنو» و میکدهها، مردمان مفلوک و محروم و بیفردای تهران. او از نخستین شاعران نسل خود است که واژههایی را که مردم کوچه و خیابان در زبان روزمرهشان استفاده میکنند وارد شعرهایش کرده است. شعرهایش را که میخوانیم زودی حس میکنیم که چیزی از زندگی روزمرهی خودمان را میبینیم. او دربارهی شعر و شاعری میگوید: «شعر یا شعر است، یا نیست. دنیای شعر و شاعری چون دنیای ورزشی نیست که به شعر درجهیک، نشان طلا، به شعر درجهدو، نشان نقره و به شعر درجهسه، نشان برنز بدهند. شعر درجه نمیشناسد، داور شعر یک شاعر بازنشسته چون مربی ورزش نیست. داور شعر حتا منتقدان و شعرشناسان نمیتوانند باشند. داور شعر یک ملت است، نسل پشت نسل!» او همچنین میگوید که آدم باید خیلی با خودش و اطرافش غیرصمیمی باشد که در چنین دورانی خصیصهی سیاسی بودن را از کارش کنار بگذارد (نقل به مضمون). نصرت رحمانی حتا در میان شاعران بزرگ همروزگارش شاعری یگانه به شمار میرود. او در نوشتههایش واقعیت تلخ و سیاه زندگی را به تصویر میکشد و چه بسا به همین خاطر است که شعرهایش جدی و تکاندهندهاند. شعر نصرت به قول ما ایرانیها شعر سینهسوختهها است، دردمندانی که فلاکت وضیعت بشری را نشانمان میدهند، چنان فلاکتبار که قلبمان را میسوزاند.
برنامهی پانزدهم: «تاول ۲» از نصرت رحمانی
موسیقی: فیلیپ گلَس، «نماهای بیرونی»
نصرت رحمانی (۱۳۰۸ـ۱۳۷۹) شاعر شهر است، شاعر تهران. زندگی در پایتخت با همهی گمشدگیها، تنهاییها و اغتشاشهایش در شعرهای او حضور دارد. دقیقتر بگویم او شاعر پایینشهر تهران است، شاعر «شهرنو» و میکدهها، مردمان مفلوک و محروم و بیفردای تهران. او از نخستین شاعران نسل خود است که واژههایی را که مردم کوچه و خیابان در زبان روزمرهشان استفاده میکنند وارد شعرهایش کرده است. شعرهایش را که میخوانیم زودی حس میکنیم که چیزی از زندگی روزمرهی خودمان را میبینیم. او دربارهی شعر و شاعری میگوید: «شعر یا شعر است، یا نیست. دنیای شعر و شاعری چون دنیای ورزشی نیست که به شعر درجهیک، نشان طلا، به شعر درجهدو، نشان نقره و به شعر درجهسه، نشان برنز بدهند. شعر درجه نمیشناسد، داور شعر یک شاعر بازنشسته چون مربی ورزش نیست. داور شعر حتا منتقدان و شعرشناسان نمیتوانند باشند. داور شعر یک ملت است، نسل پشت نسل!» او همچنین میگوید که آدم باید خیلی با خودش و اطرافش غیرصمیمی باشد که در چنین دورانی خصیصهی سیاسی بودن را از کارش کنار بگذارد (نقل به مضمون). نصرت رحمانی حتا در میان شاعران بزرگ همروزگارش شاعری یگانه به شمار میرود. او در نوشتههایش واقعیت تلخ و سیاه زندگی را به تصویر میکشد و چه بسا به همین خاطر است که شعرهایش جدی و تکاندهندهاند. شعر نصرت به قول ما ایرانیها شعر سینهسوختهها است، دردمندانی که فلاکت وضیعت بشری را نشانمان میدهند، چنان فلاکتبار که قلبمان را میسوزاند.
برنامهی چهاردهم: «تاول ۱» از نصرت رحمانی
موسیقی: فیلیپ گلَس، «نماهای بیرونی»
نصرت رحمانی (۱۳۰۸ـ۱۳۷۹) شاعر شهر است، شاعر تهران. زندگی در پایتخت با همهی گمشدگیها، تنهاییها و اغتشاشهایش در شعرهای او حضور دارد. دقیقتر بگویم او شاعر پایینشهر تهران است، شاعر «شهرنو» و میکدهها، مردمان مفلوک و محروم و بیفردای تهران. او از نخستین شاعران نسل خود است که واژههایی را که مردم کوچه و خیابان در زبان روزمرهشان استفاده میکنند وارد شعرهایش کرده است. شعرهایش را که میخوانیم زودی حس میکنیم که چیزی از زندگی روزمرهی خودمان را میبینیم. او دربارهی شعر و شاعری میگوید: «شعر یا شعر است، یا نیست. دنیای شعر و شاعری چون دنیای ورزشی نیست که به شعر درجهیک، نشان طلا، به شعر درجهدو، نشان نقره و به شعر درجهسه، نشان برنز بدهند. شعر درجه نمیشناسد، داور شعر یک شاعر بازنشسته چون مربی ورزش نیست. داور شعر حتا منتقدان و شعرشناسان نمیتوانند باشند. داور شعر یک ملت است، نسل پشت نسل!» او همچنین میگوید که آدم باید خیلی با خودش و اطرافش غیرصمیمی باشد که در چنین دورانی خصیصهی سیاسی بودن را از کارش کنار بگذارد (نقل به مضمون). نصرت رحمانی حتا در میان شاعران بزرگ همروزگارش شاعری یگانه به شمار میرود. او در نوشتههایش واقعیت تلخ و سیاه زندگی را به تصویر میکشد و چه بسا به همین خاطر است که شعرهایش جدی و تکاندهندهاند. شعر نصرت به قول ما ایرانیها شعر سینهسوختهها است، دردمندانی که فلاکت وضیعت بشری را نشانمان میدهند، چنان فلاکتبار که قلبمان را میسوزاند.
برنامهی سیزدهم: «شکپوی» از سهراب سپهری
برگردان به فرانسوی از داریوش شایگان ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از باخ، پارتیتا د مول آلمانی، ویولن: ایوان دولگونف.
سهراب سپهری از زمرهی مشهورترین شاعران و نقاشان ایرانی نسل خود است. سبک کاملا شخصی و درونیاش را میتوان در همان نگاه اول تشخیص داد. تعدد تصاویر، سادگی و صداقت از مشخصههای اصلی شعر او هستند. برخی ازروشنفکران از شعرهای او استقبال چندانی نکردند؛ علت این بود که بیشتر نویسندگان همنسل او نویسندگانی متعهد بودند اما سهراب سپهری که در زمانهی رویدادهای مهمی چون کودتای آمریکایی یا سقوط شاه میزیست هرگز نخواست که هنرمندی متعهد باشد. علت دیگر آنکه بعد از انقلاب، رژیم اسلامی از جنبهی دینی شعرهایش بهرهبرداری کرد. بااینهمه، مردم زبان شاعرانهی ساده و ژرفش را دوست میدارند. او سفرهای بسیاری کرد بهویژه به اروپا، ژاپن، و هند. و نقاشیهایش در گالریهایی در پاریس، رم، ونیز، و همچنین در تهران به نمایش درآمدهاند.
برنامهی دوازدهم: «شب تنهایی خوب» از سهراب سپهری
برگردان به فرانسوی از داریوش شایگان ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از اریک ساتی، ژیمنوپدی شمارهی یک، پیانو: روجریو مارکوس.
سهراب سپهری از زمرهی مشهورترین شاعران و نقاشان ایرانی نسل خود است. سبک کاملا شخصی و درونیاش را میتوان در همان نگاه اول تشخیص داد. تعدد تصاویر، سادگی و صداقت از مشخصههای اصلی شعر او هستند. برخی ازروشنفکران از شعرهای او استقبال چندانی نکردند؛ علت این بود که بیشتر نویسندگان همنسل او نویسندگانی متعهد بودند اما سهراب سپهری که در زمانهی رویدادهای مهمی چون کودتای آمریکایی یا سقوط شاه میزیست هرگز نخواست که هنرمندی متعهد باشد. علت دیگر آنکه بعد از انقلاب، رژیم اسلامی از جنبهی دینی شعرهایش بهرهبرداری کرد. بااینهمه، مردم زبان شاعرانهی ساده و ژرفش را دوست میدارند. او سفرهای بسیاری کرد بهویژه به اروپا، ژاپن، و هند. و نقاشیهایش در گالریهایی در پاریس، رم، ونیز، و همچنین در تهران به نمایش درآمدهاند.
برنامهی یازدهم: «جنبش واژهی زیست» از سهراب سپهری
برگردان به فرانسوی از داریوش شایگان ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از اریک ساتی، ژیمنوپدی شمارهی یک، پیانو: روجریو مارکوس.
سهراب سپهری از زمرهی مشهورترین شاعران و نقاشان ایرانی نسل خود است. سبک کاملا شخصی و درونیاش را میتوان در همان نگاه اول تشخیص داد. تعدد تصاویر، سادگی و صداقت از مشخصههای اصلی شعر او هستند. برخی ازروشنفکران از شعرهای او استقبال چندانی نکردند؛ علت این بود که بیشتر نویسندگان همنسل او نویسندگانی متعهد بودند اما سهراب سپهری که در زمانهی رویدادهای مهمی چون کودتای آمریکایی یا سقوط شاه میزیست هرگز نخواست که هنرمندی متعهد باشد. علت دیگر آنکه بعد از انقلاب، رژیم اسلامی از جنبهی دینی شعرهایش بهرهبرداری کرد. بااینهمه، مردم زبان شاعرانهی ساده و ژرفش را دوست میدارند. او سفرهای بسیاری کرد بهویژه به اروپا، ژاپن، و هند. و نقاشیهایش در گالریهایی در پاریس، رم، ونیز، و همچنین در تهران به نمایش درآمدهاند.
برنامهی دهم: «اکنون هبوط رنگ» از سهراب سپهری
برگردان به فرانسوی از داریوش شایگان ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از باخ، پارتیتا د مول آلمانی، ویولن: ایوان دولگونف.
سهراب سپهری از زمرهی مشهورترین شاعران و نقاشان ایرانی نسل خود است. سبک کاملا شخصی و درونیاش را میتوان در همان نگاه اول تشخیص داد. تعدد تصاویر، سادگی و صداقت از مشخصههای اصلی شعر او هستند. برخی ازروشنفکران از شعرهای او استقبال چندانی نکردند؛ علت این بود که بیشتر نویسندگان همنسل او نویسندگانی متعهد بودند اما سهراب سپهری که در زمانهی رویدادهای مهمی چون کودتای آمریکایی یا سقوط شاه میزیست هرگز نخواست که هنرمندی متعهد باشد. علت دیگر آنکه بعد از انقلاب، رژیم اسلامی از جنبهی دینی شعرهایش بهرهبرداری کرد. بااینهمه، مردم زبان شاعرانهی ساده و ژرفش را دوست میدارند. او سفرهای بسیاری کرد بهویژه به اروپا، ژاپن، و هند. و نقاشیهایش در گالریهایی در پاریس، رم، ونیز، و همچنین در تهران به نمایش درآمدهاند.
برنامهی نُهم: «تا گل هیچ» از سهراب سپهری
برگردان به فرانسوی از داریوش شایگان ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از اریک ساتی، ژیمنوپدی شمارهی یک، پیانو: روجریو مارکوس.
سهراب سپهری از زمرهی مشهورترین شاعران و نقاشان ایرانی نسل خود است. سبک کاملا شخصی و درونیاش را میتوان در همان نگاه اول تشخیص داد. تعدد تصاویر، سادگی و صداقت از مشخصههای اصلی شعر او هستند. برخی ازروشنفکران از شعرهای او استقبال چندانی نکردند؛ علت این بود که بیشتر نویسندگان همنسل او نویسندگانی متعهد بودند اما سهراب سپهری که در زمانهی رویدادهای مهمی چون کودتای آمریکایی یا سقوط شاه میزیست هرگز نخواست که هنرمندی متعهد باشد. علت دیگر آنکه بعد از انقلاب، رژیم اسلامی از جنبهی دینی شعرهایش بهرهبرداری کرد. بااینهمه، مردم زبان شاعرانهی ساده و ژرفش را دوست میدارند. او سفرهای بسیاری کرد بهویژه به اروپا، ژاپن، و هند. و نقاشیهایش در گالریهایی در پاریس، رم، ونیز، و همچنین در تهران به نمایش درآمدهاند.
برنامهی هشتم: «واحهیی در لحظه» از سهراب سپهری
برگردان به فرانسوی از داریوش شایگان ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از اریک ساتی، ژیمنوپدی شمارهی یک، پیانو: روجریو مارکوس.
سهراب سپهری از زمرهی مشهورترین شاعران و نقاشان ایرانی نسل خود است. سبک کاملا شخصی و درونیاش را میتوان در همان نگاه اول تشخیص داد. تعدد تصاویر، سادگی و صداقت از مشخصههای اصلی شعر او هستند. برخی ازروشنفکران از شعرهای او استقبال چندانی نکردند؛ علت این بود که بیشتر نویسندگان همنسل او نویسندگانی متعهد بودند اما سهراب سپهری که در زمانهی رویدادهای مهمی چون کودتای آمریکایی یا سقوط شاه میزیست هرگز نخواست که هنرمندی متعهد باشد. علت دیگر آنکه بعد از انقلاب، رژیم اسلامی از جنبهی دینی شعرهایش بهرهبرداری کرد. بااینهمه، مردم زبان شاعرانهی ساده و ژرفش را دوست میدارند. او سفرهای بسیاری کرد بهویژه به اروپا، ژاپن، و هند. و نقاشیهایش در گالریهایی در پاریس، رم، ونیز، و همچنین در تهران به نمایش درآمدهاند.
برنامهی هفتم: «روشنی، من، گل، آب» از سهراب سپهری
برگردان به فرانسوی از داریوش شایگان ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از اریک ساتی، ژیمنوپدی شمارهی یک، پیانو: روجریو مارکوس.
سهراب سپهری از زمرهی مشهورترین شاعران و نقاشان ایرانی نسل خود است. سبک کاملا شخصی و درونیاش را میتوان در همان نگاه اول تشخیص داد. تعدد تصاویر، سادگی و صداقت از مشخصههای اصلی شعر او هستند. برخی ازروشنفکران از شعرهای او استقبال چندانی نکردند؛ علت این بود که بیشتر نویسندگان همنسل او نویسندگانی متعهد بودند اما سهراب سپهری که در زمانهی رویدادهای مهمی چون کودتای آمریکایی یا سقوط شاه میزیست هرگز نخواست که هنرمندی متعهد باشد. علت دیگر آنکه بعد از انقلاب، رژیم اسلامی از جنبهی دینی شعرهایش بهرهبرداری کرد. بااینهمه، مردم زبان شاعرانهی ساده و ژرفش را دوست میدارند. او سفرهای بسیاری کرد بهویژه به اروپا، ژاپن، و هند. و نقاشیهایش در گالریهایی در پاریس، رم، ونیز، و همچنین در تهران به نمایش درآمدهاند.
برنامهی ششم: «و چه تنها» از سهراب سپهری
برگردان به فرانسوی از داریوش شایگان ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از اریک ساتی، ژیمنوپدی شمارهی یک، پیانو: روجریو مارکوس.
سهراب سپهری از زمرهی مشهورترین شاعران و نقاشان ایرانی نسل خود است. سبک کاملا شخصی و درونیاش را میتوان در همان نگاه اول تشخیص داد. تعدد تصاویر، سادگی و صداقت از مشخصههای اصلی شعر او هستند. برخی ازروشنفکران از شعرهای او استقبال چندانی نکردند؛ علت این بود که بیشتر نویسندگان همنسل او نویسندگانی متعهد بودند اما سهراب سپهری که در زمانهی رویدادهای مهمی چون کودتای آمریکایی یا سقوط شاه میزیست هرگز نخواست که هنرمندی متعهد باشد. علت دیگر آنکه بعد از انقلاب، رژیم اسلامی از جنبهی دینی شعرهایش بهرهبرداری کرد. بااینهمه، مردم زبان شاعرانهی ساده و ژرفش را دوست میدارند. او سفرهای بسیاری کرد بهویژه به اروپا، ژاپن، و هند. و نقاشیهایش در گالریهایی در پاریس، رم، ونیز، و همچنین در تهران به نمایش درآمدهاند.
برنامهی پنجم: «دل فولادم» از نیمایوشیج
برگردان به فرانسوی ازشهرآشوب امیرشاهی و الن لانس ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از باخ، پارتیتا د مول آلمانی، ویولن: ایوان دولگونف.
نیمایوشیج را پدر شعر مدرن فارسی میدانند. در ایران، شعر به دو دورهی پیش از نیما و پس از نیما تقسیم میشود. او که تحت تاثیر انقلاب مشروطه بود (انقلابی که خود به ارزشهای انقلاب فرانسه چشم داشت) شعر و ادبیات فارسی را متحول کرد. شعر او که «شعر نو» نام دارد، عنوانی که همچنان برای شعر امروز به کار میرود، از زمرهی نخستین کوششهای روشنفکری برای وارد کردن مدرنیته در روح و روان ایرانی است. نیما ادبیات فارسی (مهمترین جنبهی زندگی فرهنگی ایرانی) را چنان دستخوش تغییر کرده که پیش از او هرگز کسی چنان نکرده بوده است. او و میراثبران ادبیاش ژانر کاملا متفاوتی در فرم و محتوا ارائه دادند، فرمی که با شکستن ریتمهای قدیمی منجمد در شعر کلاسیک به شاعر آزادی عمل بیشتری میبخشد؛ آثاری مدرن برای جامعهیی در جستوجوی آزادی.
برنامهی چهارم: «زن هرجایی» از نیمایوشیج
برگردان به فرانسوی از شهرآشوب امیرشاهی و الن لانس ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از باخ، پارتیتا د مول آلمانی، ویولن: ایوان دولگونف.
نیمایوشیج را پدر شعر مدرن فارسی میدانند. در ایران، شعر به دو دورهی پیش از نیما و پس از نیما تقسیم میشود. او که تحت تاثیر انقلاب مشروطه بود (انقلابی که خود به ارزشهای انقلاب فرانسه چشم داشت) شعر و ادبیات فارسی را متحول کرد. شعر او که «شعر نو» نام دارد، عنوانی که همچنان برای شعر امروز به کار میرود، از زمرهی نخستین کوششهای روشنفکری برای وارد کردن مدرنیته در روح و روان ایرانی است. نیما ادبیات فارسی (مهمترین جنبهی زندگی فرهنگی ایرانی) را چنان دستخوش تغییر کرده که پیش از او هرگز کسی چنان نکرده بوده است. او و میراثبران ادبیاش ژانر کاملا متفاوتی در فرم و محتوا ارائه دادند، فرمی که با شکستن ریتمهای قدیمی منجمد در شعر کلاسیک به شاعر آزادی عمل بیشتری میبخشد؛ آثاری مدرن برای جامعهیی در جستوجوی آزادی.
برنامهی سوم: «ریرا» از نیمایوشیج
برگردان به فرانسوی از شهرآشوب امیرشاهی و الن لانس ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از باخ، پارتیتا د مول آلمانی، ویولن: ایوان دولگونف.
نیمایوشیج را پدر شعر مدرن فارسی میدانند. در ایران، شعر به دو دورهی پیش از نیما و پس از نیما تقسیم میشود. او که تحت تاثیر انقلاب مشروطه بود (انقلابی که خود به ارزشهای انقلاب فرانسه چشم داشت) شعر و ادبیات فارسی را متحول کرد. شعر او که «شعر نو» نام دارد، عنوانی که همچنان برای شعر امروز به کار میرود، از زمرهی نخستین کوششهای روشنفکری برای وارد کردن مدرنیته در روح و روان ایرانی است. نیما ادبیات فارسی (مهمترین جنبهی زندگی فرهنگی ایرانی) را چنان دستخوش تغییر کرده که پیش از او هرگز کسی چنان نکرده بوده است. او و میراثبران ادبیاش ژانر کاملا متفاوتی در فرم و محتوا ارائه دادند، فرمی که با شکستن ریتمهای قدیمی منجمد در شعر کلاسیک به شاعر آزادی عمل بیشتری میبخشد؛ آثاری مدرن برای جامعهیی در جستوجوی آزادی.
برنامهی دوم: «پرنده فقط یک پرنده بود» از فروغ فرخزاد
برگردان به فرانسوی از شهرآشوب امیرشاهی و الن لانس ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از اریک ساتی، ژیمنوپدی شمارهی یک، پیانو: روجریو مارکوس.
فروغ فرخزاد تنها ۳۲ سال زندگی کرد. او از مهمترین شاعران معاصر ایران است. پنج مجموعهشعری که منتشر کرده بر شعر معاصر ایران تاثیر بسزایی داشته است. او همچنین فیلم مستندی دربارهی کودکان جذامی ساخته که در عرصهی بینالمللی به موفقیتهایی رسیده است. نگاه او در شعرهایش نگاهی است زنانه، که هرچند بسیار شخصی مینماید اما تعمیمپذیر است. نوشتههای او آینهی زندگیاش هستند. او در سال ۱۳۴۵ (۱۹۶۷ میلادی) بر اثر سانحهی تصادف اتومبیلش جان سپرد.
برنامهی یکم: «به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد» از فروغ فرخزاد
برگردان به فرانسوی از شهرآشوب امیرشاهی و الن لانس ــ خوانش شعر به زبان فرانسه با صدای ان بونا ــ موسیقی از باخ، پارتیتا د مول آلمانی، ویولن: ایوان دولگونف.
فروغ فرخزاد تنها ۳۲ سال زندگی کرد. او از مهمترین شاعران معاصر ایران است. پنج مجموعهشعری که منتشر کرده بر شعر معاصر ایران تاثیر بسزایی داشته است. او همچنین فیلم مستندی دربارهی کودکان جذامی ساخته که در عرصهی بینالمللی به موفقیتهایی رسیده است. نگاه او در شعرهایش نگاهی است زنانه، که هرچند بسیار شخصی مینماید اما تعمیمپذیر است. نوشتههای او آینهی زندگیاش هستند. او در سال ۱۳۴۵ (۱۹۶۷ میلادی) بر اثر سانحهی تصادف اتومبیلش جان سپرد.